انجمن فرهنگی یاسین

انجمن فرهنگی یاسین

انجمن علمی فرهنگی یاسین تشکل مستقل دینی و اجتماعی است که در ایران به فعالیت های دینی و فرهنگی می پردازد.
انجمن فرهنگی یاسین

انجمن فرهنگی یاسین

انجمن علمی فرهنگی یاسین تشکل مستقل دینی و اجتماعی است که در ایران به فعالیت های دینی و فرهنگی می پردازد.

سیمای منطقه پالان از مناطق ولسوالی ارزگانی خاص

(دره پهلوان)

نویسنده: خانعلی عظیمی

مقدمه

با مطالعه کتب تاریخی و جغرافیایی می­بینیم از گذشته­های دور تاریخ‌نویسان و جغرافیانویسان، بسیاری از مناطق بزرگ و یا کوچک مهم را از لحاظ جغرافیایی، سیاسی، اقتصادی، فرهنگی واجتماعی با همه زیبای­ها و مشکلات‌شان به تصویر کشیده‌اند، به گونه که خواننده بامطالعه آن مطالب احساس می­کند در آن منطقه قدم گذاشته و با فرهنگ، آداب و رسوم آن مردم زندگی می­نماید. این کار بزرگ تاریخ نویسان و جغرافیانویسان باعث گردیده که آن جامعه و منطقه با همه افتخارات‌شان در تاریخ زنده بماند. بدون شک یکی از راه­های شناساندن یک ملت، یک جامعه و معرفی و ماندگاری افتخاراتش ثبت و ضبط نمودن آن است و الا به دست فراموشی سپرده خواهد شد. از سویی، تاریخ و گذشته­ی هرملت و هرقومی بیانگر هویت آنان می­باشد. از این‌رو نویسنده در این نوشتار در صدد برآمده به معرفی هرچند اجمالی منطقه پالان، مردم، شرایط اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و بهداشتی وضعیت فعلی آن بپردازد. 
  

منطقه پالان یکی از مناطق بسیار زیبای ولسوالی ارزگان خاص است که در مناطق مرکزی افغانستان واقع شده است. با شجاعت‌ها و فداکاری‌های که مردم این ساحه در دفاع از خود و وطن خود در دورن عبدالرحمان خان داشته، نام پرافتخاری در تاریخ ثبت نموده­اند. امروزه هم علاوه بر زیبایی­ها و قابلیت‌های طبیعی که دارد از لحاظ موقعیت جغرافیایی، ژئوپلوتیکی و سیاسی یکی از حساس‌ترین و مهمترین مناطق ارزگان به شمار می‌رود.


پرداختن به سابقه تاریخی درخشان ارزگان و پالان و از سویی بیان فجایع کم نظیر و اعمال ضد بشری که در آنجا به وقوع پیوسته است، در این نوشتار کوتاه نمی­گنجد، بلکه مجال بیشتری می­طلبد. هرچند درکتاب‌های معتبر تاریخی مانند «سراج التواریخ» نوشته کاتب هزاره، «مختصرالمنقول» تألیف «مولوی محمد افضل ارزگانی» و پایان نامه تحت عنوان: «بررسی تاریخی تحولات سیاسی و اجتماعی ارزگان از برامدن عبدالرحمان خان تا برافتادن طالبان» تألیف نویسنده به خوبی به آن وقایع و حوادث پرداخته شده است. علاقه‌مندان می­توانند در صورت تمایل به آن کتاب­ها مراجعه نمایند.


1- موقعیت جغرافیایی منطقه پالان


منطقه­ی پالان (دره پهلوان) یکی از مناطق مهم و سوق الجیشی ولسوالی «ارزگان خاص» به شمار می­رود که در مناطق مرکزی افغانستان قراردارد. در شرق آن «ناوه­ی سلطان احمد» و مرکز ارزگان، در غرب آن ولسوالی کیمسان و چوره، در شمال آن ولسوالی اجرستان(دایه) و در جنوب آن ولسوالی گیزاب واقع گردیده است. منطقه­ی پالان محصور به کوه­های بسیار بلند و سر بفلک کشیده است. بلندترین کوه آن «کوه بالاچو» است که با ارتفاع 2300 متر در غرب منطقه پالان واقع گردیده است. این کوه به نام «کوه چهل دختران» نیز یاد می­شود. این کوه­ها مملو و پوشیده از درخت‌ها و جنگل‌های متنوعی خورد و بزرگ و گیاهان فروان است، که از یک سو زیبایی خاص به منطقه بخشیده و از سوی دیگر یک ثروت کلان است که خداوند متعال در اختیار مردم قرار داده است. مردم سوخت مورد نیاز خود، چوب و جنگلی که برای ساختن خانه نیاز دارند از آنها تامین می‌نمایند و نیز چراگاه و جای مناسب برای دامداری و مالداری می­باشد. این جنگل‌ها و درخت‌های طبیعی از مهمترین امتیازات و ثروت منطقه پالان به شمار می­رود، که خداوند متعال این موهبت بزرگ را  بدون زحمت در اختیار آنان قرار داده‌اند. متأسفانه استفاده بی‌رویه و نادرست از آنها در سال‌های اخیر از فروانی جنگل‌ها و زیبایی منطقه تاحدودی کاسته است. اگر چنانچه مردم همین‌طور بی‌رحمانه، بدون برنامه و نظارت از آنها استفاده نمایند، نه تنها از زیبایی طبیعت می­کاهند، که چند سال بعد با مشکل سوخت و کمبود علف و غذای حیواناتشان مواجه خواهند شد.


2- سیر تاریخی


منطقه پالان (دره پهلوان) همچون سایر مناطق ارزگان تا قبل از حکومت عبدالرحمان خان مال هزاره­ها بوده است. هیچ پشتونی در این منطقه نه تنها سکونت نمی­کرد که حتی جرأت عبور و مرور در آن را نداشت. با هجوم نیروهای عبدالرحمان خان مردم این سرزمین بزرگترین حماسه­ها و قهرمانی­ها و مقاومت­ها در دفاع از خود و وطن شان آفریدند و نیز دردناکترین، فجیع‌ترین صحنه‌ها و اعمال ضد بشری از سوی سپاهیان دولت به وقوع پیوست. این مقاومت­ها خصوصاً رفتار شجاعانه و حیرت برانگیز چهل دختر در برابر نیروهای وحشی عبدالرحمان خان، نام این منطقه را در تاریخ بلند آوازه نموده‌اند. مورخ برجسته محمد یوسف ریاضی اشعار بسیار زیبایی را در این زمینه سروده؛ خوب است بخشی از آن را در اینجا ذکر نمایم که هم عمق فاجعه را بیشتر نمایان می­کند و هم رشادت‌های آن مردم خصوصاً شجاعت و غیرت زنان ودخترانش را که برای حفظ حیثیت و ناموس شیعه دست به یک عملیات انتحاری زدند، نشان می­دهد:


 بـه قصـد غـزالان نیـکـو سـیر                چـو گرگان شدند از قفا حمله ور


غـزالان بـر آن کــوه بـالا بلـنـد                به لاخی سر راه شان گشـت بنـد


نـه دسـت ستیز و نـه پای گـریز             سراسر به احوال خود اشک ریز            


زنان محـرمان هر یکی در حجـاب           به مو سـایه افـگنده بـر آفتـاب               


یکی گشـت پنهان پی لاخ سـنگ          یکی بود با طالع خود به جنگ                


ز زلف پریشـان به صـورت نقاب              چـو ابر سـیاه بر رخ ماهتـاب        


ز بیـمی کــه بـر طـرف دامانـشان            مبادا رسـد دســت نامحـرمان


کشیدند افـغان به صد شور و شین         بگفتـند: فـریادرس یـا حسـین!


همه مضطرب حال و گریان شدند            سراسـیمه از بیـم افـغان شـدند


به چشم پر از اشـک و تـرگـان تـر             وداعـی نـمودند بـا یـکـدیگـر


ز غیـرت از آن کوه گـردون سـریر               فکندند خـود را یکایـک به زیر


بر آن سنـگ خار و ریگ درشـت               یکی بر سرافتاده دیگر به پشت


به هرسنگ یک قطعه‌ای چون بلور           جــدا شـد ز اعضای آن خیـل حـور


بـدادنـد جــان و نــدادنـد دسـت               که نیـاید به ناموس آنها شـکست


بلی رسم غیرت همین است و بس        نه زن عشوه گر باشد و بولهـوس


بیـاید پـی حفـظ نـامـوس و دیـن              چـو آن ماهـرویان به عـزم متـین


بـه جای گـرش عـرصه گردید تنـگ            ز غیـرت زند شیـشه تن به سنـگ


خـوشـا حـال مردی که نامـوس او             نـدارد بـه مـرد دیـگر گـفتـگو


ریـاضـی بـه تاریـخ گوهر نــشـان              چنین زد رقم حال آن مهـوشـان


و لیـکن شـنیدم که جـمعی دیـگر              ز زن‌هـــای آن مـردم نـامــور


چـو شیرین معروف با تیـغی تیـز                بکشـتند خود را از این ننـگ نیز1


البته نشانه‌های قبر چهل دختران بر سر کوهی که خود را از آن پائین انداخته است تا هنوز مشهود است و آن کوه به نام «کوه چهل دختران» نیز یاد می­شود. 


آنطوری که در کتاب‌های تاریخ نوشته­اند و این اشعار نیز به خوبی قضایا را به تصور کشیده است، پس از آن که نیروهای وحشی عبدالرحمان خان مردان را به قتل رساندند نوبت به زنان رسید، زنان که تاب و توان مقاومت را در برابر آن وحشی صفتان نداشتند برای رهایی از دست دشمن و تا این که به عنوان برده و کنیز در بازارهای داخلی و خارجی به فروش نروند، چهل نفر از زنان و دختران با غیرت و شجاع به سوی کوه پا به فرار گذاشتند. نیروهای دشمن نیز آنان را تعقیب کردند تا بر سر یک کوهی بسیار بلند رسیدند (چنانکه در عکس مشهود است) پیش روی‌شان کوه و پرتگاه و پشت سرشان نیروهای دشمن قرار گرفتند، مرگ را بر زندگی ننگین ترجیح می­دهند و یکباره خود را از کوه پایین می­اندازند و همگی جان را به جان‌آفرین تسلیم می­نمایند.


 ولی متأسفانه با ظلم و ستمی که از سوی عبدالرحمان خان بر مردم هزاره روا داشته شد، پس از قتل عام ساکنان مناطق ارزگان و با برده گرفتن زنان و دختران آن، حکومت تمام مناطق ارزگان را به قوم پشتون بخشید. مولوی محمد افضل ارزگانی در این زمینه می نویسد: «در سنه 1315 حکم شد که ملک ارزگون، چوره، کیمسون، شوی و اجرستان را افغان(پشتون) بگیرند2.»


بعد از آن حوادث و فجایع دردناک، پشتون‌های خانه‌بدوش که غالباً از پاکستان به افغانستان سرازیر شده بودند، روی زمین‌های حاصلخیز و سرسبز ارزگان که یکی از بهترین و زیباترین مناطق افغانستان از لحاظ آب و هوایی و حاصلخیزی به شمار می­رود به ادامه­ی زندگی پرداختند و صاحبان اصلی ارزگان پشتون‌ها به حساب می‌آمدند. تعداد اندکی از هزاه­ها که از دم تیغ عبدالرحمان‌خان جان سالم بدربرده بودند و موفق به فرار از منطقه نشده بودند، به مزدوری و دهقانی پشتون‌ها که صاحبان جدید ارزگان محسوب می­شدند پرداختند. فرهنگ می­نویسد: «در منطقه ارزگان که تا آن وقت قلب هزاره‌جات و مرکز آن محسوب می­شد فقط یک اقلیت کوچک هزاره محروم از ملک و زمین باقی ماند و بس3.» تا سال‌ها وضع بدین منوال ادامه داشت، تا اینکه هزاره­ها با بهبود یافتن شرایط و بهترشدن نسبی وضع اقتصادی‌شان بعضی از زمین‌های نامرغوب پدری‌شان را که پشتون‌ها تمایل زیادی به آنها نداشتند، خریداری کردند.


با توجه به این سیر تاریخی، روند خرید زمین در منطقه پالان از دهه­های سی، چهل و پنجای قرن چهاردهم هجری شمسی آغاز گردید و تا به امروز تقریباً هشتاد درصد زمین‌های مناطق هزاره‌نشین پالان را هزاره­ها خریداری کرده‌اند و بیست درصد دیگر نیز به دست مردم هزاره است که به پشتون‌ها اجاره پرداخت می­کنند.


3- رودها

پالان دارای رودخانه­ها و چشمه‌سارهای زیبا می­باشد. رود بزرگی که از منطقه «پتیه» جاری می‌گردد در بستر ناوه پالان ادامه می­باید و به رود بزرگ ارزگان در منطقه «گرماوگ» وصل می‌شود؛ هرچند خشکسالی‌های اخیر از جوش و خروش آن کاسته است. زمین‌های اطراف این رود، سرسبز، پرمحصول و دارای انواع درخت‌های میوه از قبیل زردآلو، توت، سنجید، سیب، انگور، بادام، شفتالو(هلو)، آلوزرد، آلبالو، چاکه، آلوچه، چارمغز(گیردو) و درخت‌های دیگر مثل چنار و بید می­باشد. همچنین از هر قُول آن چمشه‌های زیبا، صاف و زلال می­جوشد که آب کشاورزی منطقه را تامین می­نمایند. مردم بدون کمک دولت و یا کدام مؤسسه­ی خارجی با هزینه‌های شخصی با این آب­ها برق تولید کرده‌اند، به گونه‌ای که امروز تقریباً تمام خانه‌ها از نعمت برق برخوردار می­باشند و برخی خانه‌ها با بهره‌گیری از آن برق از ماهواره و تلویزیون استفاده نموده، با جهان خارج در ارتباط می­باشند.


4- راه‌های مواصلاتی


رفتن از منطقه پالان به مناطق همجوار مستلزم پیمودن مسیرهای طولانی و صعب­العبور کوهستانی است. در گذشته که جاده و ماشین در آنجا راه نیافته بود، عبور و مرور بسیار دشوار بود. در سال‌های اخیر، یک جاده غیر اسفالتی که توسط مردم با وسایل ساده مثل بیل و کلنک ساخته شده است، پالان را به «ناوه سلطان احمد» و سپس به «مرکز ارزگان» و منطقه­ی «سیابغل» و «مالستان» وصل می­نماید. با ماشین از منطقه پالان  تا ناوه سلطان احمد در حدود دو ساعت، تا مرکز ارزگان چهار ساعت و تا سیابغل سه‌ونیم و الی چهار ساعت زمان دربرمی‌گیرد. در مجموع بیشتر مسافرت‌ها از پالان به مناطق همجوار با ماشین صورت می­گیرد. منطقه­ی پالان (دره پهلوان) که کوه‌های بلند و سربفلک کشده آن را محصور کرده است عریض نیست؛ اما بسیار طویل می‌باشد از پائین ناوه تا بالای آن با پای پیاده در حدود دوازده ساعت زمان در بر می­گیرد.


5- مناطق و قریه‌جات


منطقه­ی پالان دارای مناطق و قریه‌های متعدد می­باشد که این مناطق به دو بخش هزاره‌نشین و پشتون‌نشین تقسیم می­گردد. مناطق پشتون‌نشین تا حدودی گرم‌سیر و مناطق هزاره‌نشین در فصل زمستان سرد می‌باشند؛ ولی در تابستان بسیار هوای دلنشین و زیبا دارد. مناطق هزاره‌نشین عبارتند از: کال، پنوا، راضی، رمقلی، پتیه(این منطقه در زمستان‌ها زیاد سرد می باشد) و سنگو. مناطق پشتون‌نشین عبارتند از: باریکی بالا، باریکی پائن، شنیه و...


6- بازارها


از خصوصیات شهری در پالان چیزی به چشم دیده نمی­شود. نه تنها شهری در آنجا نیست که حتی بازارهای کوچک و بزرگی نیز وجود ندارند؛ به جز چند تا دکان که در هر منطقه وجود دارند و مردم نیازهای اولیه‌شان را از آنها خریداری می­کنند، اما مایحتاج عمده‌شان را از مرکز ارزگان یا سنگ ماشه و یا حتی غزنی تامین می­نمایند. با توجه به دور افتادگی منطقه، راه‌های صعب­العبور و جاده­های ناهموار و نامناسب آن، مردم در این زمینه مشکلات زیادی را تحمل می­کنند.


7- وضعیت فرهنگی


وضعیت فرهنگی در پالان چندان مطلوب نیست؛ هیچ روزنامه یا مجله در آنجا منتشر نشده و نمی­شود و از کتابخانه عمومی نیز خبری نیست. در سال‌های اخیر با روی کارآمدن حکومت کرزی در مناطق هزاره‌ها مکاتب دولتی در سطح ابتدایی و متوسطه راه‌اندازی شده و جای مکتب‌های محلی(مکتبخانه)را گرفته­اند. مکاتب پسرانه و دخترانه فعال است؛ ولی به علت کمبود کتب درسی و نبود معلمان مسلکی(حرفه­ای) وضعیت عقب‌مانده و نابسامان دارند. در مناطق پشتون‌ها مکاتب دولتی فعال نیست و تنها بعضی پسرها به صورت سنتی درمکتبخانه‌ها درس می­خوانند.


در منطقه­ی پالان یک حوزه علمیه به نام «حوزه علمیه ولی عصر(عج)» با امکانات  و جای بسیار مناسب وجود دارد که در سال 1372شمسی توسط استاد شیخ انور جعفری تاسیس گردید. تا سال 1378 ایشان مسئولیت و اداره­ی این حوزه را به عهده داشت؛ ولی به علت یک‌سری مشکلات داخلی، ایشان منطقه را ترک کرده، به کشور پاکستان پناهنده شد. بعد از او از سال 1379 تا 1385 استاد صادق شریفی مسئولیت و استادی حوزه را عهده‌دار شد؛ ایشان نیز بعد از چند سال فعالیت سرنوشت استاد قبلی را پیدا کرد و به جوی ششپر رفت. در طول مدتی که حوزه فعال بود بزرگترین مرکز فرهنگی منطقه به شمار می­رفت و منشأ خیر و برکات فراوان گردید؛ حدود چهل و الی پنجاه نفر طلبه از صرف و نحو تا شرح لمعه و اصول فقه در آنجا مشغول تحصیل بودند. تعدادی از همان طلبه­ها در ایران در حوزه علمیه قم مشغول ادامه تحصیل هستند و تعدادی هم در منطقه به عنوان ملای مکتب و معلم مشغول فعالیت­های فرهنگی می­باشند. ولی متاسفانه حوزه علمیه از سال 1385 تا به امروز تعطیل می­باشد. علت تعطیلی آن می­تواند دو چیز باشد، یکی نبود استاد و شخصی که مسئولیت و اداره حوزه را بر عهده گیرد و دیگری عدم تمایل مردم به حوزه علمیه؛ زیرا مردم با وجود مکاتب دولتی رغبتی کمتر به فرستادن بچه‌هایشان به حوزه دارند.


8- ساکنان و اقوام


از لحاظ جمعیت، پالان به دو بخش پشتون نشین و هزاره نشین تقسیم می­گردد. پشتون‌ها سنی مذهب و به زبان پشتو تکلم می­کنند. هزاره­ها شیعه مذهب و به زبان فارسی دری صحبت می­نمایند. اکثر هزاره­ها به زبان پشتو آشنایی دارند و همین‌طور بیشتر پیشتون­ها نیز به زبان فارسی آشنایی دارند.


اما این که تعداد جمعیت این منطقه چه مقدار است، آمار دقیق وجود ندارد، تا جایی که نویسنده اطلاع دارد دوصد خانوار در منطقه هزاره نشین سکونت دارد که جمعیت هر خانوار از  5 الی20 نفر می باشد. اگر میانگین افراد هر خانواده را 12 نفر در نظر بگیریم 2400 نفر در آنجا زندگی می­کنند. تا چند سال قبل در حدود هفتاد خانوار در منطقه «سنگو» که جزو منطقه پالان به شمار می­رود سکونت داشتند. با توجه به فاصله مکانی که این منطقه از پالان داشت و از سوی دیگر از جمعیت قابل توجه و وضعیت اقتصادی خوبی که برخوردار بود، در اداره منطقه و برنامه‌های داخلی و خارجی‌اش کاملاً جدا و مستقل از منطقه­ی پالان عمل می­کرد. ولی به خاطر جنگ و درگیری که میان هزاره­ها و پشتون­ها(پشتون­های غیرپالانی) در منطقه «سنگو» به وجود آمد و چند نفر از طریفین کشته شدند و سپس تهدیدهای مکرر پشتون­ها خصوصاً پشتون­های منطقه دایه، اکثر هزاره­ها را وادار به ترک منطقه «سنگو» نمود. در حال حاضر بیش از بیست خانوار در آنجا زندگی نمی­کنند. جمعیت مناطق پشتون‌نشین نیز در حد هزاره­ها  می­باشد نه بیشتر از آن. پس بدین ترتیب با یک حساب سرانگشتی می­توان تخمین زد که  در حدود پنج هزار نفر هزاره و پشتون در منطقه پالان زندگی می­کنند.


 آنطور که در سیر تاریخی منطقه­ی پالان ذکر شد، با هجوم نیروهای عبدالرحمان خان اکثر ساکنان اصلی این منطقه به شهادت رسیدند و عده­ی قلیلی موفق به فرار شدند و به خارج از کشور مهاجرت نمودند و یا در سمت شمال افغانستان رفتند. منطقه تخلیه شده از سوی حکومت به پشتون­ها واگذار گردید. لذا از ساکنان اصلی پالان که قبل از حکومت عبدالرحمان خان در آنجا زندگی می­کردند امروزه کسی در منطقه­ی­ پالان سکونت ندارد. بعد از آن حادثه غم انگیز هزاره­ها از مناطق دیگر در آنجا رفته عده­ی زمین خریدند و عده­ی دیگر هم به عنوان همسایه، آن منطقه را برای سکونت اختیار نموده‌اند.


امروزه غیر از پشتون­ها که تقریباً نصف جمعیت پالان را تشکیل می­دهند، طوایف مختلف هزاره در آنجا سکونت دارند. این طوایف عبارتند از: 1- بهروز، 2- سلطان احمد، 3- شاه علی(شالی)، 4- نیکروز، 5- کوچک، 6- قلندر، 7- شیرداغی، 8- حسینی، 9- پشی، 10- کیمسانی، 11- بلوچ، 12- مالستانی، 13- سید، 14- مسکه، 15- خلجی و 16- بکی.


پشتون‌ها معمولاً از یک طایفه به نام  «اروکبارکزی» است که این طایفه بیشتر مشهور بنام «ناخی» می‌باشد.


9- وضعیت اقتصادی


از لحاظ اقتصادی وضع مردم نسبتاً خوب است. شغل اکثر مردم را کشاورزی و مالداری تشکیل می­دهد. با توجه به زمین‌های حاصلخیزی که در اختیار دارند، علی رغم کم آبی و خشکسالی­های اخیر محصولات خوبی از قبیل گندم، للمی، جواری، جو، کلول، عدس، لوبیا، سیب زمینی (در هر سال ده‌ها ماشین کاماز سیب زمینی از پالان به مناطق دیگر صادر می­گردد)، گوجه فرنگی، زردگ، شلغم، خیار، هندوانه، خربزه، شفتل، عرشقه(یونجه)و... برداشت می­کنند. مردم بیشترین و مهتمرین ما یحتاج خود از قبیل گندم، گوشت، لبنیات، سیب زمینی، سوخت (هیزم) تا حدی روغن و علف حیوانات را در خود منطقه تامین می­کنند و در این قسمت نیاز به واردات ندارند. اقلامی از قبیل بادام، کِشته قیصی، کِشته ترش، قروت، سیب زمینی، چوب و گلیم4 از جمله اجناسی است که به خارج از منطقه صادر می­گردند. در بخش دامداری سالانه تعداد قابل توجهی دام مثل گوسفند و بز به خارج از منطقه صادر می­شود. از سوی دیگر بیشتر جوان‌ها در خارج از منطقه و یا در کشورهای خارجی کار می­کنند. پول‌هایی که توسط این جوانان از خارج  به منطقه تزریق می­شوند، به زندگی مردم رونق بخشیده‌اند. بعضی افراد ماشین­های مدل بالای خارجی خریده‌اند و مسافر کشی می­کنند، تا هم شغل و درامدی برای خود داشته باشند و هم به نوعی خدمت به مردم و منطقه باشند. تعدادی هم به دکانداری مشغولند. بعضی افراد در شهرهای هرات، کابل و غزنی خانه و زمین خریده‌اند.


10- وضعیت بهداشتی        


از لحاظ بهداشتی مردم وضعیت بسیار رقت بار و نامطلوبی دارند؛ زیرا هیچ درمانگاه، دکتر و داروخانه­ای در آنجا وجود ندارد؛ از این جهت مردم بسیار رنج می­برند و در مضیقه قراردارند. مردم مجبورند شخص مریض را برای درمان به مناطق و شهرهای دیگر مثل «سنگ ماشه»، غزنی و حتی کابل انتقال دهند. با توجه به گرانی کرایه ماشین، دوری راه و مصارف سرسام آور دارو و درمان، مریض شدن و درمان مریضی حسابی مردم را به زحمت می­اندازد. ای کاش قضیه تا اینجا ختم می­شد؛ بلکه مردم با مصیبت بزرگتر از این­ها دست و پنجه نرم می­کنند. زمستان­ها طبیعت راه­ها را می­بندد و تابستان­ها بعضی اوقات طالبان جلوی عبور و مرور مردم رامی‌گیرد. در این وضعیت آنهایی که مریض می­شوند جز آنکه پیش خدا دست دراز نمایند و خدا به دادشان برسد، هیچ راهی برای رسیدن به دکتر و بیمارستان وجود ندارد. متأسفانه این وضعیت و شرایط باعث گردیده است، بسیاری افراد به سادگی جان شان را از دست بدهند و یا مدت­های طولانی درد و رنج بیماری را خود و خانواده‌اش تحمل نمایند.


البته در دو سال اخیر یک دختر خانمی که تحصیلاتش را در رشته مامایی گذرانده در پالان یک کلنیک بسیار ساده و ابتدایی بدون امکانات پزشکی بازکرده است، که تاحدی مشکلات زایمان زنان را حل کرده است و در جای خود قابل تقدیر است. متأسفانه دولت کمترین توجه را نه تنها در زمینه مشکلات بهداشتی این مردم نکرده، بلکه در زمینه‌های آموزشی، اقتصادی، امنیتی و رفاهی نیز هیچ گامی را برنداشته است. امید است که حکومت افغانستان به مناطق دور افتاده­ی مثل پالان که دست رسی به مراکز درمانی برایش مقدور نیست و یا دشوار است مراکز درمانی هرچند در سطح ابتدایی راه‌اندازی نماید و مسئولیت‌شان را در قبال شهروندان خود به انجام برساند.


11- روابط سیاسی میان اقوام


الف- روابط هزاره­ها و پشتون‌ها: روابط میان هزاره­ها و پشتون‌های پالان(باریکی) به جز در موارد استثنایی که گاهی بعضی پشتون‌ها برای هزاره‌ها مزاحمت و مشکل ایجاد می­کنند، به صورت عادی جریان دارد. تا هنوز جنگ و درگیری مسلحانه میان این دو قوم که منجر به قتل و کشتار شود واقع نشده است. حتی در سال 1369 هجری شمسی که جنگ فراگیر میان پشتون‌ها و هزاره­ها در ارزگان خاص و بعضی جاهای دیگر جریان داشت و خسارت‌های جانی و مالی فراوانی را به جاگذشت، این دو قوم به دور از تعصبات ویرانگر قومی و مذهبی در کنارهم زندگی مسالمت‌آمیز داشتند. بعد از آن نیز هرگاه مشکلی میان دو قوم پیش آمده، مسئولین و ریش‌سفیدان با درایت کامل از طریق مذاکره و گفتگو به حل آن پرداخته‌اند. این روش و منطق باعث گردیده که دو قوم برادروار در کنارهم زندگی نمایند. هرچند بعضی افراد پشتون از مناطق دیگر، از این منطقه پشتون‌نشین به عنوان پاتوق و پناهگاه استفاده کرده، اقدام به راهزنی، سرقت، آدم‌ربای و ایجاد رعب و وحشت کرده‌اند. لازم است مسئولین و ریش‌سفیدان منطقه «باریکی» مانع از حضور این افراد تبهکار و بیگانه در منطقه­ی‌شان شوند و با جدیت تمام جلوی اعمال شیطانی و خرابکارانه آنها را بگیرند؛ زیرا این اشخاص فاسد و پلید که از جاهای دیگر برای خرابکاری، برهم زدن نظم و امنیت و ایجاد تفرقه قومی و مذهبی در پالان می­آیند، اگر با شدت و به موقع با آنها برخورد نشود، ممکن است به تداوم روابط دوستانه و اعتماد متقابل دو همسایه و دو قوم لطمه وارد نموده، منجر به خصومت و دشمنی گردد و سرانجام دود آن به چشم همگان خواهد رفت.


روابط هزاره­ها با پشتون‌های غیر پالانی مثل کیمسان که در غرب منطقه پالان واقع شده، مناسب نیست. با توجه به جنگ و درگیری که میان این دو قوم در سال 1367 شمسی به سبب سرقت احشام و چارپایان مردم پالان از سوی یک عده افراد کیمسانی، صورت گرفت، منجر به کشته شدن یک نفر هزاره و سه نفر پشتون شد. پس از آن حوادث روابط بین آنان همچنان تیره و تار می­باشد و هیچ گونه تعامل میان آنها وجود ندارد. اما روابط هزاره­ها با همسایگان شرقی‌شان مثل پشتون­های «ناوه سلطان احمد» تاحدودی عادی است؛ تا حالا جنگ نظامی بین آنان واقع نشده است؛ حتی در سال 1369 هزاره­های پالان با هیچ یک از همسایگان‌شان جنگ نداشتند. تنها راه عبور و مرور مردم پالان به سمت هزاره­جات، «ناوه سلطان احمد» می­باشد. ولی متأسفانه در طی دو سال اخیر یعنی در سال‌های 1390و 1391 وقتی پشتون‌های ناوه سلطان احمد با هزاره­های مناطق دیگر و یا با حکومت مشکلی پیدا می­­کنند از هزاره­های پالان تقاص می­نمایند و تنها راهی مواصلاتی آنها به سمت مرکز ارزگان، سیابغل، مالستان و جاغوری را می­بندند و مدت‌ها این مردم مظلوم را در حال محاصره قرار می‌دهند. این کار هم برخلاف قانون اسلامی است که هیچ کس نباید به سبب جرم دیگری مجازات شود و هم برخلاف حقوق همسایگی و روابط خوب دیرینه­ی که میان طرفین وجود داشته است می‌باشد. امیدواریم بردارن و همسایگان پشتون ما این مسئله را درک کنند که ناامنی و ایجاد دشمنی به نفع طرفین و منطقه نیست و حقوق همسایگی و اسلامی را که دین مقدس اسلام بر آن تاکید نموده است رعایت نمایند و در جهت ایجاد امنیت، ثبات و دوستی قدم بردارند که  پیشرفت منطقه، رفاه و آسایش مردم را به دنبال دارد. آمریکایی‌ها رفتنی است حکومت‌ها تغیر می­کنند؛ ولی منطقه پالان و ناوه سلطان احمد سرجایش باقی خواهد ماند. از اینرو لازم است مردم این مناطق در این ایام آشفته بازار به گونه­ای عمل نمایند، تا همواره به دور از تعصبات قومی و مذهبی در کنار هم به زندگی مسالمت‌آمیز بپردازند.


ب- روابط میان هزاره­ها: پالان یکی از مناطقی است که طوایف مختلف قوم هزاره را در خود جای داده است. در حال حاضر هفده طایفه در آنجا سکونت دارند. روابط میان این اقوام را می­توان از دو منظر مورد بررسی قرار داد، یکی دوران احزاب و یکی هم دوران طالبان و حکومت کرزی. در دوران احزاب منطقه پالان همچون سایر مناطق افغانستان بازاری خوبی برای حزب و حزب‌بازی بود؛ مسائل حزبی بر مسائل قومی می‌چربید تمام تعاملات و خط مشی­ها بر اساس حزب شکل می­گرفت. در آنجا دو حزب فعالیت داشتند و طرفداران زیادی برای خود پیدا کرده بودند: یکی حزب «حرکت اسلامی افغانستان» که پایگاه اصلی آن در مرکز ارزگان خاص به ریاست شیخ محمد فیاض بود و رهبری آن را در منطقه پالان محمد اسماعیل خلیلی بر عهده داشت و دیگری حزب «سپاه پاسداران جهاد اسلامی افغانستان» که پایگاه اصلی آن در سیابغل به ریاست محمد اسلم صالحی بود و افرادی مثل ارباب حسین علی اسدی، ملا محمدشاه حکیمی و خرمی به عنوان سردمداران این حزب تحت نظر مستقیم محمد اسلم صالحی در پالان فعالیت می­کردند. هرچند میان حزب حرکت اسلامی و سپاه پاسداران در مناطق دیگر افغانستان و مرکز اصلی این دو حزب در منطقه ارزگان تنش­های زیادی وجود داشت که گاهی منجر به درگیری‌های نظامی می­گردید و ده‌ها جوان متأسفانه جانشان را در این راه از دست دادند؛ ولی خوشبختانه مسئولان پالان با وجود گرایش­های مختلف حزبی و فعالیت‌های گسترده­ای که در راستای پیشبرد اهداف و سیاست‌های حزب‌شان داشتند و از سوی دیگر طوایف متعددی که در آنجا وجود داشتند، با درک و درایت کامل از موقعیت حساس جغرافیایی و سیاسی پالان هیچگاه مصلحت عمومی و وحدت مردم را فدای حزب‌گرایی و قوم‌گرایی نکردند و به خاطر مسائل حزبی و قومی به جنگ و درگیری نظامی نپرداختند؛ تا جوانی و یا جوانانی در این راه جان‌شان را از دست بدهند و نیز هیچ تعرض و تجاوز به خانه و نوامس یکدیگر نداشتند و به اذیت و آزار یکدیگر نپرداختند. هرچند اختلاف نظرهای فراوان میان طرفداران احزاب وجود داشتند و هرکس به سمت مسیر و کیش خویش روان بود. اما بعضی اوقات نیروهای سپاه پاسداران از مناطق دیگر به منطقه پالان برای جمع کردن مال امام زمان(عج) و یا کارهای دیگری می­آمدند و افرادی غیر همسو و همفکرشان را مورد شکنجه و ضرب و شتم قرار می­دادند؛ ولی نیروهای پاسدار پالانی در این قضایا ظاهراً نقش و دخالت مستقیم نداشتند.


جنگ و حوادثی که در سال 1369 میان هزاره­ها و پشتون‌ها در ارزگان خاص به وقوع پیوست، منجر به آواره شدن هزاره­های مرکزی ارزگان خاص و برچیده شدن پایگاه حزب حرکت در ارزگان شد. با رفتن شیخ فیاض رهبر اصلی حزب حرکت از ارزگان و پیوستن وی به «حزب وحدت اسلامی» قدرت و طرفدارن حزب حرکت در منطقه پالان کاهش یافت و زمینه مانور برای سپاه پاسداران بیشتر فراهم گردید.


بعد از این جریان­ها تا سال 1375 سپاه پاسداران به رهبری آقای صالحی به عنوان مهمترین و مقتدرترین حزب در تمام مناطق ارزگان خاص مطرح گردید. در سال 1375 حزب سپاه پاسداران که مرکزیت آن در منطقه­ی سیابغل قرار داشت، توسط طرفدران حزب وحدت (سازمان نصر) شاخه کریم خلیلی به رهبری سلمان انصاری، علی حسن مظفری و محمد علم رحمانی، البته با حمایت گسترده­ی مردم پشی و جاغوری، سقوط کرد. آقای صالحی پس از مقابله ناموفق قدرت و منطقه را به مخالفانش واگذار کرد و خود راهی کشور ایران گردید. بعد از این قضایا حزب وحدت بر تمام مناطق ارزگان خاص از جمله منطقه پالان سلطه یافت. بعضی افراد در پالان مثل آقایان شریفی، یعقوب جعفری، نظری، ملامحمدشاه حکیمی، ارباب حسین علی اسدی به همکاری نزدیک و تنکانگ به این گروه پرداختند و عده­ای دیگر هم بی‌طرفی را اختیار نمودند. اما در مجموع چه آنان که در صف مقدم این گروه قدم برمی­داشتند و چه کسانی که تمایل به آن نداشتند و از جریان­های سیاسی خود را کنار کشیده بودند، مجبورانه مال امام(ع) و یا کمک‌های مالی دیگری را به این حزب پرداخت می­کردند.


پس از دو سال آقای صالحی با تعداد نیروی نظامی از ایران وارد منطقه گردید و طرفدارانش در مناطق ارزگان خاص که بی‌صبرانه منتظر بازگشت ایشان بود، بلافاصله به وی پیوستند و برای به دست گرفتن قدرت و نابودی مخالفانش، که تقریباً بعد از هفده سال حکومت قدرت را از او گرفته و او را وادار به مهاجرت به کشورهای خارجی کرده بودند، فعالیت­ها را آغاز کردند. در این راستا عملیات نظامی نافرجامی را روی پایگاه حزب وحدت (سازمان نصر) در منطقه سیابغل که قبلاً مقر حکمرانی آقای صالحی بود انجام دادند، که سرانجام به شکست ایشان انجامید و مجبور شد، با تعداد طرفدارانش سیابغل را ترک کرده، به سمت منطقه­ی «سنگو» و سپس منطقه پالان بروند. زمان کوتاهی که آقای صالحی با افرادش در منطقه پالان به سر می­بردند، یک‌سری بی‌نظمی­ها و ناامنی­ها را در پالان به وجود آوردند و زندگی را به کام مردم تلخ کرده بودند. در این جریان­ها متأسفانه دو نفر از مردم پالان به قتل رسیدند. (این قضایا خودش داستان و حوادث مفصلی دارد که باید در جایش به آن پرداخته شود و این نوشتار چون نگاه به جریان­ها و حوادث منطقه پالان دارد به جریان‌ها و وقایعی که در سایر مناطق ارزگان خاص به و قوع پیوسته‌اند، نمی پردازد.)


بر اساس مذاکرات و توافقاتی که آقای صالحی با طالبان در مرکز ارزگان خاص داشته بود و چراغ سبزی که از سوی طالبان به او نشان داده شده بود، پس از چند روز با نیروهایش پالان را ترک کرده، به جوی ششپر رفتند. با بیرون شدن ایشان وضعیت پالان به روال عادی بازگشت. ولی متأسفانه طالبان برخلاف تعهداتی که با آقای صالحی داشت ایشان را با اکثر نیروهایش در مرکز ارزگان خاص باز داشت کرد و سپس صالحی را با یک نفر دیگر به نام حاجی مهدی فورا به قتل رساند و بقیه نیروهایش در حدود پنجاه نفر را روانه زندان­های قندهار نمودند. این­ افراد تقریباً دو سال را در زندان­های قندهار سپری نمودند. در میان این مجموعه سه نفر از مردم پالان نیز بودند.


پس از سلطه یافتن گروه طالبان در سطح افغانستان و خصوصاً در ارزگان، دیگر تاریخ مصرف حزب و حزب بازی گذشت. طالبان با قدرت و اقتدار تمام، همه مناطق را تحت سلطه خود قرار داد. مردم منطقه پالان هم مثل مناطق دیگر اجباری حاکمیت و امارت طالبان را پذیرفتند. تمام اسلحه­ها و مهمات سبک و سنگینی که در اخیتار داشتند، تقدیم طالبان نمودند و طبق قانون طالبان سالانه به آنها عُشر و کمک‌های مالی دیگر پرداخت می­کردند؛ ولی حکومت طالبان بنا به قول خودشان که به عنوان پاک‌ترین و ناب‌ترین حکومت اسلامی در جهان به شمار می­رفت، کمترین توجهی را در جهت رفاه و آسایش مردم نداشت؛ در حالی که وظیفه هرحکومت، چه اسلامی و چه غیراسلامی، تلاش در جهت آبادسازی کشور و خدمت به مردم است.


نماینده طالبان در منطقه هزاره­ها آقای محمد اسماعیل خلیلی بود. ایشان فرامین طالبان را اجرا می­نمود. مهمترین امتیاز و عملکرد آقای خلیلی که به عنوان نماینده­ی طالبان در پالان فعالیت داشت و خودشان همواره به آن افتخار می­کرد، این بود که مانع از حضور نیروهای طالبان میان مردم برای جمع کردن اسلحه و یا کارهای دیگر که هزاره­ها نسبت به آن حساسیت زیاد داشتند گردید. لذا مردم پالان مستقیماً با نیروهای طالبان در تماس نبودند، بلکه بیشتر با آقای خلیلی که نماینده طالبان بود در تعامل بودند. آقای خلیلی که از سیاست‌مداران بسیار کارکشته و ماهری است تلاش می­کرد به گونه‌ای مأموریتش را انجام دهد، که هم رضایت طالبان را داشته باشد و هم رضایت و محبوبیت مردمیش را از دست ندهد.


بدین ترتیب در دوران حکومت طالبان صرف نظر از مشکلاتی که طالبان برای هزاره­ها به وجود آورده بود، با از بین رفتن احزاب روابط میان مردم تا حدودی بهتر از گذشته شده بود. هرچند اختلاف نظرهای بین بعض افرادی که ادعای کلانی می­کردند وجود داشت و این مقدار اختلاف در یک جامعه زنده امر طبیعی است.


با سقوط حکومت طالبان و روی کار آمدن حکومت ملی در افغانستان و حضور نیروهای خارجی برای ایجاد امنیت و بازسازی افغانستان، مردمی که سال‌های متمادی طعم و رنج ناامنی و بدختی را چشیده و کشیده بودند، بسیار خوشحال و به آینده امیدوار گردیدند. در این راستا ولسوالی از مردم پالان درخواست نماینده و ارباب نمود، تا رابط میان مردم و حکومت باشد. مردم پالان بالاتفاق شخصی به نام «خدابخش فیروز» را به عنوان ارباب انتخاب نمودند. مدت شش سال ایشان به حیث ارباب برای مردم و منطقه خدمات و فعالیت­هایی داشت؛ بعد یک عده با ایشان سر مخالفت برداشتند و او را از اربابی جواب کردند و شخصی دیگری به نام «امین صادقی» را به عنوان ارباب خود معرفی نمودند. سپس مخالفت­ها کم کم بیشتر گردید و هر دو شخص طرفدارانی پیدا کردند و یک‌سری مسائلی دیگر مثل معلمی و سرمعلمی نیز وجود داشت. بعضی افراد ادعا می‌کردند، که آنان در این قسمت سهم ندارند و یا سهم کمتری دارند. در مجموع این قضایا باعث گردید که اختلافات میان بزرگان و مسئولین  بیشتر شود. با اوج گرفتن این اختلافات آقای خلیلی که یکی از افراد مهم و برجسته منطقه پالان محسوب می­شد و در طول سی سال اخیر یکی از گردانندگان اصلی صحنه‌های سیاسی و اجتماعی منطقه پالان و حتی ارزگان خاص بود، مجبور شد خود را از کشمکش­های سیاسی کنار کشیده، منطقه پالان را ترک کند و شهر هرات را برای سکونت برگزیند.


باتوجه به وضعیت حساس جغرافیایی و سیاسی پالان که کاملاً در میان پشتون‌ها قرار دارد و گاهی از سوی بعضی پشتون­ها مورد تهدید قرار می­گیرد، این اختلافات و دو دستگی به جای خدمت به مردم و منطقه، سر و سامان دادن به وضعیت نابسامان مکاتب، امنیت و... باعث نگرانی جدی مردم شده بود. در سفری که حجت الاسلام والمسلمین سید موسی علوی از مشهد به منطقه داشت، پس از مذاکره و گفتگو به آنان روی تشکیل شورای هفده نفره که اعضای شورا از تمام قریه‌جات پالان باشند به توافق رسیدند؛ یعنی منطقه پالان بر اساس رأی این شورا چه در مسائل داخلی و چه در مسائلی خارجی اداره گردد. حالا مدت چهار سال است که پالان به صورت شورایی اداره می­گردد و این شورا در ولسوالی نیز به رسمیت شناخته شده است. اگر کارنامه چهارساله این شورا را مورد ارزیابی قرار دهیم؛ در مورد مسائلی داخلی نسبتاً دست‌آوردهای خوبی داشته‌است و مردم اختلافات طایفه­ای و منطقه­ای را کنار گذاشته‌اند. اختلافات و مشکلاتی که میان مردم به وجود می‌آیند به خوبی حل و فصل می­شوند؛ ولی در بخش فرهنگی، بهداشتی و اقتصادی کار نکرده­است. در مورد مسائلی خارجی خصوصاً جریان‌ها و قضایای که میان هزاره­ها و همسایه‌های پشتون در این مدت پیش آمده ضعیف عمل کرده­است.


بنابراین، منطقه پالان با سابقه تاریخی درخشان و شرایط حساس جغرافیایی و سیاسی و قابلیت­ها و توانایی‌های موجود، مردم شجاع آن در دوران انقلاب و پس از آن، علی‌رغم گرایش­های طایفه­ای و حزبی همچون کوه‌های سربفلک کشیده­ی پالان با قامت راست و قلب مملو از عشق به سرزمین‌شان همه­ی تهدید­ها و خطرها را  به خوبی پشت سرگذاشته، برای حفظ وطن و سرزمین‌شان دست وحدت و برادری را فشرده‌اند و مصلحت عمومی پالان را بر همه چیز مقدم داشته‌اند و مصمم هستند نگذارند بار دیگر تاریخ در ارزگان و پالان تکرار شود. از این‌رو لازم است مسئولین و شورای تصمیم‌گیری با همدلی و با یک استراتژی و برنامه مشخص و به کارگیری دیپلماسی فعال و اراده جدی برای خدمت به مردم و منطقه و جلب نمودن کمک‌های دولت و مؤسسات خارجی گام بردارند. مصالح عمومی را فدای منافع شخصی ننموده و زمینه مناسب زندگی را در بخش‌های مختلف برای مردم فراهم نمایند. تاریخ گواه است تا یک جامعه و ملت، خود به فکرشان نباشد، دیگران هیچگاه برای رفاه آن خود را به زحمت نمی­اندازند. پس این وظیفه­ی مردم پالان است که برای ساختن پالان، ترقی و پیشرفت خود و آینده فرزندان‌شان تلاش نمایند.


منابع و پی‌نوشت


1- ریاضی، محمد یوسف؛ بحرالفواید، عین الوقایع، صص60-245.


2- ارزگانی، محمد افضل؛ مختصرالمنقول، به کوشش: رمضانعلی محقق، قم، (بی نا)، (بی تا)، ص152.


3- فرهنگ، میرمحمد صدیق؛ افغانستان در پنج قرن اخیر، قم، انتشارات محمد وفایی، ص40


4- گلیم فرشی دست باف  که با نخی از پشم گوسفند و بز ساخته می‌شود و در بیشتر مناطق افغانستان مردم به جای موکت و قالی از آن استفاده می­کنند.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد